-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دی که آن نازنین سخن می گفت با رفیقان حدیث من می گفت
2 سوی من بود اشارت غمزه گر چه با دیگران سخن می گفت
3 نمک ریش دل فگاران بود هر چه آن شوخ غمزه زن می گفت
4 صبحدم باد ازان شمایل خوب نکته ای چند در چمن می گفت
5 لطف آن قد ز سرو می پرسید وصف آن روی با سمن می گفت
6 پیش گل گاه ازان لطافت تن گاه ازان بوی پیرهن می گفت
7 بهر مرغان صبح جامی نیز حال شب های خویشتن می گفت