- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دی گفت دوستی که مرا موی رو سفید بس زود گشت گر چه که آنهم تباه نیست
2 لیکن هنوز موسم آن نیستت برو مور اخضاب کن که بشرع این گناه نیست
3 دادم جواب و گفتمش ای آنکه در جهان از دوستان یکی چو توام نیکخواه نیست
4 دانی سر خضاب چرا نیستم از آنک باز سفید کم ز کلاغ سیاه نیست
5 هر چند شام موسم آرام و راحتست میدان یقین که خوبتر از صبحگاه نیست