فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

دی در میان مستی خنجر کشیده از فروغی بسطامی غزل 60

غزل 60 ام از 549 غزلیات

دی در میان مستی خنجر کشیده برخاست

1 دی در میان مستی خنجر کشیده برخاست وز ما به جز محبت جرمی ندیده برخاست

2 چشم سیاه مستش آیا چه دیده باشد کز کوی تیره بختان می‌ناچشیده برخاست

3 هم بر هوای بامش مرغ پریده بنشست هم بر امید دامش صید رمیده برخاست

4 دوش از رخش نسیمی بگذشت سوی گلشن گل از فراز گلبن برقع دریده برخاست

5 هر بی‌خبر که خندید بر حسرت زلیخا آخر ز بزم یوسف کف را بریده برخاست

6 صید دل حریصم از شوق تیر دیگر از صیدگاه خونین در خون تپیده برخاست

7 دوشینه ماه نو را دیدم به روی ماهی کز بهر پای بوسش چرخ خمیده برخاست

8 هر نیم شب که کردم یادی از آن بناگوش از مشرق امیدم صبح دمیده برخاست

9 من بی رخش فروغی آفاق را ندیدم برخاست تا ز چشمم، نورم ز دیده برخاست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دی در میان مستی خنجر کشیده برخاست

شاعر شعر دی در میان مستی خنجر کشیده برخاست چه کسی است ؟

شاعر شعر دی در میان مستی خنجر کشیده برخاست فروغی بسطامی می باشد.

شعر دی در میان مستی خنجر کشیده برخاست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر دی در میان مستی خنجر کشیده برخاست چیست ؟

قالب شعر دی در میان مستی خنجر کشیده برخاست غزل است

مضمون اصلی شعر دی در میان مستی خنجر کشیده برخاست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر