-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دی به دنبال یکی کبک خرام افتادم رفتم از شهر به صحرا و به دام افتادم
2 مگر این باده همه داروی بیهوشی بود که من لجهکش از یک دو سه جام افتادم
3 آن چه قد بود و چه قامت که ز نظارهٔ آن تا دم صبح قیامت ز قیام افتادم
4 به اشارت مگر احوال بگویم که چه شد که ز گویائی از آن طرز کلام افتادم
5 هیچ زخمی نزد آن غمزه که کاری نفتاد من افتاده چگویم ز کدام افتادم
6 من که بودم ز مقیمان سر کوی حضور از کجا آه به این طرفه مقام افتادم
7 محتشم بوی جنونم همه کس فاش شنید چون درین سلسله غالیهٔ فام افتادم