روز و شب از غم عشق تو در اندیشه از کمال خجندی غزل 737

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

روز و شب از غم عشق تو در اندیشه درم

1 روز و شب از غم عشق تو در اندیشه درم گرنه از صبر از هجر تو به هر لحظه درم

2 اشک همچون در و رخساره چون زر دارم غیر ازین هست و مرا نیست دگر وجه درم

3 گرچه در خانه دلگیر فراقم ناگاه در حریم حرم وصل کشانید درم

4 مرض عشق تو را صبر دوا می‌سازم نو جفا میکنی و من به وفای تو درم

5 تا ببینم رخ زیبای تو ناگاه ز دور من دلخسته کوی تو از آن در گذرم

6 ای ملک صورت خوب تو چو شد ملک دلم جان ز دست غم عشقت به سلامت نبرم

7 دست از عشق تو و پای ز کویت نکشم اگر اندر ره عشق تو ببرّند سرم

8 از سر هر دو جهان بگذرم از شادی آن گر کند چشم نواز لطف دگر یک نظرم

9 زانکه در خاطر من عشق گرفته ست کمال هست در خاطر از آن درد و الم بیشترم

عکس نوشته
کامنت
comment