روز و شب از دو چشم از ابن یمین فریومدی غزل 117

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

روز و شب از دو چشم من گر همه سیل خون شود

1 روز و شب از دو چشم من گر همه سیل خون شود نیست گمان من کزو نقش رخت برون شود

2 در هوس خیال تو بنده خواب گشته ام لیک دو چشم پر غمم بیتو بخواب چون شود

3 میدمدم لبت دمی تا بنشاند آتشم آتش غم خود از دمش هر نفسی فزون شود

4 در خم زلف کافرت هر که چو من اسیر شد دست کش زمانه سفله نواز دون شود

5 باد ز چین زلف تو گر خبری بچین برد در تن آهوان ز غم نافه مشک خون شود

6 سلسه ایست زلف تو کز هوس وصال او جوهر پاک عقل را دل همه پر جنون شود

7 ابن یمین محب تو در سحر الست شد گر چه که فاش در جهان سر دلش کنون شود

عکس نوشته
کامنت
comment