جامی

جامی

جامی
جامی

دیو نژادی چو یکی تیره ابر از جامی هفت اورنگ 55

هفت اورنگ 55 ام از 3391 تحفة‌الاحرار

دیو نژادی چو یکی تیره ابر

1 دیو نژادی چو یکی تیره ابر لب چو خم نیل کبود و سطبر

2 زنگ چو انگشت نیفروخته چهره چو چوبین طبقی سوخته

3 مانده دهن چون دهن جیفه باز ناشده همچون در محنت فراز

4 یافت به ره آینه ای گردناک ساخت به دامن رخش از گرد پاک

5 دیده چو بر روی ویش آرمید شکلی از انسان که شنیدی بدید

6 آب دهان بر رخ پاکش فکند وز کف خود خوار به خاکش فکند

7 گفت که تا قدر تو نشناختند بر رهت این گونه نینداختند

8 پیش کسان پستی مقدار تو نیست جز از زشتی دیدار تو

9 طینت اگر پاک چو من بودیت کی به گل و خاک وطن بودیت

10 از بد و نیکی که پی اندر پی است بهره هر چیز به قدر وی است

11 چون به رخ خویش نظر کم گشاد عیب بر آیینه نه بر خود نهاد

12 بود همه نور و صفا آینه شد ز رخش عیب نما آینه

13 طلعت او بود بدانسان سیاه آینه را چیست ندانم گناه

14 جامی ازین گنبد آیینه رنگ هر چه نماید به گه صلح و جنگ

15 کان سبب راحت و آزار توست چون نگری صورت کردار توست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دیو نژادی چو یکی تیره ابر

شاعر شعر دیو نژادی چو یکی تیره ابر چه کسی است ؟

شاعر شعر دیو نژادی چو یکی تیره ابر جامی می باشد.

شعر دیو نژادی چو یکی تیره ابر در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر دیو نژادی چو یکی تیره ابر چیست ؟

قالب شعر دیو نژادی چو یکی تیره ابر هفت اورنگ است

مضمون اصلی شعر دیو نژادی چو یکی تیره ابر چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.