1 درویش، غنیست گرچه بیتوشه بود پیرایه کدخدای ده، خوشه بود
2 هرکس نگرفت گوشهای، زو چه حساب؟ باطل بود آن فرد که بیگوشه بود
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخت انوار تجلیست که بر طور فرو ریخت
2 گلچین چمن دامن گل را ز خجالت چون دید گل روی تو از دور، فرو ریخت
1 هر سر موی من از دود تو در فریاد است نالهام نغمه نی نیست که گویی بادست
2 دیده بینور شود گر نکنم گریه چو شمع مردم چشم مرا خانه ز سیل آباد است
1 خلاصیام ز کمند تو در ضمیر مباد اگر اسیر تو نبود دلم اسیر مباد
2 نهفته مهر تو در سینه ورنه میگفتم چو صبح سینه چاکم رفوپذیر مباد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **