فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

شبان تیره به سر وقت چشم از فروغی بسطامی غزل 305

غزل 305 ام از 549 غزلیات

شبان تیره به سر وقت چشم جادویش

1 شبان تیره به سر وقت چشم جادویش چنان برو که نیفتی ز طاق ابرویش

2 یکی فتاده به زنجیر زلف مشکینش یکی دویده به دنبال چشم آهویش

3 یکی سپرده تن سخت را به هجرانش یکی نهاده سر بخت را بر ایوانش

4 یکی به غایت حسرت ز لعل میگونش یکی به عالم حیرت ز روی نیکویش

5 یکی به حال پریشان ز موی پیچانش یکی بر آتش سوزان ز تابش رویش

6 به یک تجلی رخسار او جهان می‌سوخت اگر حجاب نمی‌شد نقاب گیسویش

7 من از عدم به همین مژده آمدم به وجود که هم بمیرم و هم زنده گردم از بویش

8 فغان که تا خط سبز از رخش هویدا شد گریختند حریفان سفله از کویش

9 چه کامی از لب شیرین رسید خسرو را که پارهٔ جگرش پاره کرد پهلویش

10 به غیر شاه فروغی کسی نمی‌بینم که داد من بستاند ز خال هندویش

11 جهان گشای عدوبند ناصرالدین شاه که آسمان همه دم بوسه زد به بازویش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شبان تیره به سر وقت چشم جادویش

شاعر شعر شبان تیره به سر وقت چشم جادویش چه کسی است ؟

شاعر شعر شبان تیره به سر وقت چشم جادویش فروغی بسطامی می باشد.

شعر شبان تیره به سر وقت چشم جادویش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر شبان تیره به سر وقت چشم جادویش چیست ؟

قالب شعر شبان تیره به سر وقت چشم جادویش غزل است

مضمون اصلی شعر شبان تیره به سر وقت چشم جادویش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر