-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خرد دارالشفای جهل، محنتخانه میسازد خراب مستیام، کاین هردو را ویرانه میسازد
2 چنان شایستهٔ عشقم که بعد از سوختن، گردون ز خاکم بلبل، از خاکسترم پروانه میسازد
3 دو روزی یاریت گشتم، مذاقم بیحلاوت شد مرا جام شراب و گریهٔ مستانه میسازد
4 چو تنها گردم از غمهای او صد همنشین دارم میان بیغمان تنهاییام دیوانه میسازد
5 چو در بیت الحرام آیی، مکن بیعت به او عرفی که او در کعبهٔ اسلام ، ره بتخانه میسازد