- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زمین شوره، ای جان، کی شناسد قدر باران را؟ دلی اندوهگین داند صفای چشم گریان را
2 نزاعی نیست با شیطان فقیری را که قلاش است ز عیاران ره خوفی نباشد مرد عریان را
3 چه خرمن ها که خاکستر نشد از تابش برقی کند یک جرعه می افشا هزاران راز پنهان را
4 نگردد نکته دان طفلی نباشد عیب استادش چو بی جوهر بود تیغی چه نقصان است سوهان را
5 سخن از شاهد و می گو رقیبان را مگو از حق نصیحت به ز شیرینی نباشد طفل نادان را
6 وفا مشاطهٔ حسن است لیکن کس نمی داند نگه دارید ای خوبان به عاشق عهد و پیمان را
7 از این عالم که یک ساعت به حال خود نمیماند چه جمعیت به دست آید سعیدای پریشان را؟