-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به عزم رقص چون در جنبش آید نخل بالایش نماند زنده غیر از نخل بند نخل بالایش
2 عجب عیبی است غافل بودن از آغاز رقص او به تخصیص از نخستین جنبش شمشاد بالایش
3 بمیرم پیش تمکین قد نازک خرام او که در جنبش به غیر از سایهٔ او نیست همتایش
4 براندازد ز دل بنیاد آرام آن سهی بالا چو اندازد هوای رقص جنبش در سر و پایش
5 به تکلیف آمد اندر رقص اما فتنه کرد آن گه که میل طبع بیتکلیف میشد در تماشایش
6 فشانم بر کدامین جلوهاش جان را که پنداری دگرگون جلوه پردازیست هر عضوی ز اعضایش
7 به رقص آیند در زنجیر زلفش محتشم دلها چو باد جلوه بی حد در سر زلف سمن سایش