- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دال زلف و الف قامت و بیم دهنش هرسه دامند و بدان صید جهانی چو منش
2 نتوانست نبا را ز میانش پوشید آن قبا بود و بریده به ند پیرهنش
3 با همه دامن پاکیزه چو گل جز به خیال پیرهن نیز نپارست به سودن بدنش
4 زآن لب پر ز شکر لطف می بارد و حسن که بپرورده خط او به نبات حسنش
5 گونیا غنچه به آن لب ز لطافت دم زد که دهان خرد کند باد صبا از زدنش
6 با تو هر سرو که از ناز به دعوی افتد باغبانان سوی آتش بکشند از چمنش
7 عالمی روی نهادند به گفتار کمال که خیالات لطیف است در آب سخنش