محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی
محتشم کاشانی

بود دی در چمن ای قبلهٔ حاجتمندان از محتشم کاشانی غزل 41

غزل 41 ام از 972 غزلیات از رسالهٔ جلالیه

بود دی در چمن ای قبلهٔ حاجتمندان

1 بود دی در چمن ای قبلهٔ حاجتمندان دل ز هجر تو و وصل دگران در زندان

2 پر گره گشت درونم ز تحمل چون مار بر جگر به سکه در آن حبس فشردم دندان

3 صد تن آنجا به نشاط و ز فراق تو مرا غصه چندان که نخواهی و الم صد چندان

4 کام پر زهر و جگر پر نمک و دل پرخون می‌نمودم به حریفان لب خود را خندان

5 در ببستند ز اندیشه پس خم زدنم در عشرت به رخ اهل محبت بندان

6 حرف دلکوب حریفان به دلم کاری کرد که مگر حدت حداد کند با سندان

7 بی‌حضور تو من و محتشم آنجا بودیم بر طرب غصه گزینان به الم خورسندان

8 پس رفتم و این غزل به دستش دادم و اندر ره معذرت به خاک افتادم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بود دی در چمن ای قبلهٔ حاجتمندان

شاعر شعر بود دی در چمن ای قبلهٔ حاجتمندان چه کسی است ؟

شاعر شعر بود دی در چمن ای قبلهٔ حاجتمندان محتشم کاشانی می باشد.

شعر بود دی در چمن ای قبلهٔ حاجتمندان در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر بود دی در چمن ای قبلهٔ حاجتمندان چیست ؟

قالب شعر بود دی در چمن ای قبلهٔ حاجتمندان غزل است

مضمون اصلی شعر بود دی در چمن ای قبلهٔ حاجتمندان چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی