- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غرور ناز با کوه تحمّل برنمیآید به خودداری من سیل تغافل برنمیآید
2 نه آن مرغ است دل، کآسان گذارد آشیان خود به افسون از خم آشفته کاکل برنمیآید
3 بود هرچند گوش نغمهسنجانِ چمن سنگین صفیر زاغ با گلبانگ بلبل برنمیآید
4 به صحرا گر نمایی چهره، رو پنهان کند لاله به گلشن گر گشایی زلف، سنبل برنمیآید
5 نمیگردد به مستی آشنا چون پاس مستوری تغافلپیشهٔ من، با تجمّل برنمیآید
6 قد خم دیدهام، پر دیده طوفان حوادث را کند هرقدر طغیان، سیل با پل برنمیآید
7 حزین از خامهات گل کرده سامان سیهبختی ز خجلت بلبل مخمور آمل برنمیآید