1 هنگامه ی ناز، تا بکی ساز دهی؟! بر اهل نیاز، جلوه ی ناز دهی؟!
2 گیری بفسون، گر ندهد کس بتو دل ور دل دهدت، خون کنی و باز دهی!
1 ای سرو گل اندام من، ای نخل برومند؛ ای تلخ کن کام من، ای ماه شکر خند
2 ای مرغ دلم فاخته و، نخل قدت سرو؛ وی طایر روحم مگس و، شهد لبت قند
1 خوانده بر خوان فلکم، هان چکنم؟! خون دل، مایده ی خوان چکنم؟!
2 میزبان را، همه ابنای زمان بیکی خوان شده مهمان چکنم؟!
1 شاها ز کاسه ی سر دشمن، شراب خواه؛ وز بانگ کوس فتح، نوای رباب خواه
2 چون شاهباز، از پر کبکان اتاقه زن چون شرزه شیر، از دل گوران کباب خواه