سینه ام را چاک کن وآنجا درآی از جامی غزل 981

سینه ام را چاک کن وآنجا درآی

1 سینه ام را چاک کن وآنجا درآی خلوت خاص است در بگشا درآی

2 دل وثاق توست جانا دیده نیز گر دلت آنجا گرفت اینجا درآی

3 خانه رنگین تماشا را خوش است یکدم اندر چشم هم خون پالا درآی

4 گو بمیر از درد تنهایی رقیب پیش تنها ماندگان تنها درآی

5 سرو نازی سرکشی از سر منه جامی غمدیده گو از پا درآی

عکس نوشته
کامنت
comment