- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برشکن طرف کله چون بفکنی از رخ نقاب صبح صادق کن عیان بعد از طلوع آفتاب
2 گفت امشب صبر کن چندان که در خواب آیمت صبر خواهم کرد من اما که خواهد کرد خواب
3 سهل باشد ملک دل زیر و زبر زاشوب عشق ملک ایمان را نگهدارد خدا زین انقلاب
4 دی که در من دیدن آن آفتاب آتش فکند دیده آبی زد بر آتش ورنه میگشتم کباب
5 چون عنان گیرم سواری را کز استیلای حسن میرود پیوسته صدا به رو کمانش در رکاب
6 عشق اگر پاکست در انجام صحبت میشود رسم معشوقان نیاز آئین عشاقان عتاب
7 جز من مظلوم کز عمر خودم بیزار کیست آن که آزارش گناه و کشتنش باشد ثواب
8 در میان بیم و امیدم که هر دم میکند مرگ در کارم تعلل زیاد در قتلم شتاب
9 دی سوال بوسهای زان شوخ کردم گفت نیست محتشم حرف چنین راغیر خاموشی جواب