بی گریه، بود دیده چو بی از قدسی مشهدی رباعی 446

قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

بی گریه، بود دیده چو بی باده ایاغ

1 بی گریه، بود دیده چو بی باده ایاغ از شبنم خون تازه نماید گل داغ

2 چون گریه شود تمام، چشمم سوزد روغن چو نماند، آتش افتد به چراغ

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر