هلال الکاس لم تکمل بشمس الراح کملها از جامی غزل 6

هلال الکاس لم تکمل بشمس الراح کملها

1 هلال الکاس لم تکمل بشمس الراح کملها که گردد چون شود پر این مه نو بدر محفل‌ها

2 دلم آن موج زن دریاست ز اوصاف جمال تو که افتد صد صدف گوهر ز هر موجش به ساحل‌ها

3 به عزت باش با دل‌های عالی همت ای خواجه که گر افتی ز بام آسمان بهتر کزین دل‌ها

4 چو هر منزل که لیلی کرده جا کعبه‌ست مجنون را به قصد کعبه مجنون را چه حاجت قطع منزل‌ها

5 چو محمل را درون خالی بود از محمل‌آرایی به زیورها چه سود آراستن بیرون محمل‌ها

6 کجا گردد به فکر عقل مشکل‌های عاشق حل که صد مشکل دگر پیش آیدش از حل مشکل‌ها

7 چو افتد مشکلی جامی به ساقی گوی چون حافظ الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها

عکس نوشته
کامنت
comment