1 دیوانه دلم، یارِِ دل آسایی نیست شوریده سرم دامن صحرایی نیست
2 لحن داوود و حسن یوسف، خوار است گوش شنوا و چشم بینایی نیست
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 صبا از منزل سلمی، سلام آورد مستان را ز زلفش نامهٔ مشکین ختام آورد مستان را
2 نسیم نو بهار آید، پریشان طرّه، چون سنبل صبوحی نرگس مخمور جام آورد مستان را
1 نی خامه دارد سر خوش نوایی کهن بلبل آهنگ دستان سرایی
2 بیا مطرب امشب، رَهِ تازه سرکن ملولیم از رندی و پارسایی
1 همسر بوالهوس مدان، عاشق پاکباز را ز هر چش جفا مکن، مشرب امتیاز را
2 سینه حریف چون شود، آن مژهٔ دراز را دشنه شکسته در جگر، چنگل شاهباز را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به