-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیوانه کرده است مرا عشق روی یار از تن ربوده تاب و توان و ز دل قرار
2 هر ملک دل که لشکر عشقش خراب کرد بیرون کشید عقل و ادب رخت از آن دیار
3 جانهای پاک بر سر دار فنا شدند تا زین میانه سر انا الحق شد آشکار
4 ای شیخ پا به حلقه دیوانگان منه با محرمان حضرت سلطان تو را چه کار
5 از صدق سر به پای خراباتیان بنه در کوی فقر دامن دولت به دست آر
6 البته جلوهگاه جمال خدا شود آیینه دلی که شود پاک از غبار
7 وحدت خموش باش که در مکتب جنون حل گشته است مسئله جبر و اختیار