- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بشکفت بر چمن گل عذرا عذار سرخ وز جرم لاله شد کمر کوهسار سرخ
2 همچون خط تو شد طرف جویبار سبز وز لاله صحن باغ چو رخسار یار سرخ
3 مطرب بساز پرده ی عشاق درحجاز ساقی تو نیز عذر میار و می آر سرخ
4 گردون نگر که دامن این هفت خوان کند هرشب به خون دیده ی اسفندیار سرخ
5 عطف هلالی فلکی بین که کرده اند از خون خسروان فلک اقتدار سرخ
6 تا خون نکرد در جگر غنچه ی روزگار گلگونه ی چمن نشد از روزگار سرخ
7 بر رهگذار دیده ز خون بسته ام دو جوی ای بس که کرده ام رخ ازین رهگذار سرخ
8 از حسرت لب تو کند دیده دم به دم رخسار زرد من چون گل نوبهار سرخ
9 کام از لبت که وعده ی ابن حسام بود چشمش نگر که چون شد از این انتظار سرخ