-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شمت برقا یلوح للاسرار کاد یمحو بریقه الانوار
2 آتشی تافت از نواحی طور دل به آن سو شتافت موسی وار
3 دیده انتظار بر راهیم سوف یأتی بجذوة من نار
4 آورد شعله ای که جذوه آن زند آتش به خرمن پندار
5 بر تو روشن کند که یار یکیست لیک نامش هزار و یک به شمار
6 چون به هر یک جدا جدا بنمود یار شد از هزار ویک اغیار
7 گر ز پیش آن شمار برداری هیچ باقی نماند الا یار
8 رو نماید ز پرده من و تو سر وحدت منزه از تکرار
9 رود از کارخانه شب و روز وهم امسال همچو تهمت پار
10 در و دیوار دار کون و مکان گویدت لیس غیره فی الدار
11 لب درین گف و گوی محرم نیست دم فروبند جامی از گفتار