خلافِ عهد مکن از حکیم نزاری قهستانی غزل 1188

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

خلافِ عهد مکن گر سرِ وفاداری

1 خلافِ عهد مکن گر سرِ وفاداری که گر خلاف کنی قصدِ جانِ ما داری

2 چه غصّه‌ها ز تو و قصّه‌ها که من دارم دریغ اگر بنشینی و ماجرا داری

3 دمی زمانی روزی شبی چه می‌گویی ندانمت سر این قصه کی کجا داری

4 هوایِ عشقِ توام در سرست و می‌دانم کنم هر آینه سر در سرِ هوا داری

5 ترحّمی کن و خیری به جایِ من جانا که من مریضم و تو شربتِ شفا داری

6 قیامتی دگرست این که سروِ قدّ ِ ترا خوش آمده‌ست کمربندی و قبا داری

7 دو چشمِ مستِ تو یک لحظه هوش‌یار نی‌اند معیّن است که در سر چه فتنه‌ها داری

8 نه زور دارم و نه زر نزاری و زاری روا بود که بدین زاری ام روا داری

عکس نوشته
کامنت
comment