- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پاسبان باید از نژاد اصیل تا کند عیب خلق را تعدیل
2 پاسبان دوستدار خلق بود رهبر و غمگسار خلق بود
3 پاسبان باید آدمیزاده مشفق و نیکخوی و آزاده
4 پاسبان گر نه بینیاز بود دست او هر طرف دراز بود
5 رشوهخواره نه پاسبان باشد بلکه او شبرو و عوان باشد
6 روز روشن میانهٔ برزن چارقد برکشیدن از سر زن
7 در بر خلق مویش آشفتن لت زدن، زشت و ناسزا گفتن
8 پای ببریدن از پی پاپوش یا پی گوشواره کندن گوش
9 نه سزاوار پاسبانانست کاین عمل شیوهٔ عوانانست
10 کارشان نیست در خلا و ملا جز که جفت و جلا و بند و بلا
11 عامه دزدند و ابله و بدروز پاسبان نیز قوز بالاقوز
12 کار اهل صلاح و ستر و عفاف هستمشکلدراینبزرگ مصاف