1 وصل تو نصیبم ای دل افروز مباد وز باد زپی هجر غم اندوز مباد
2 گفتی برت آیم بشب و روز روم امید که باد آن شب و آن روز مباد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 زهی خطت ز عرق مشک ناب در ته آب عذارت از خوی شرم آفتاب در ته آب
2 تلاش گوهر مقصود و راحت افسانه است مجو ز دیده غواص خواب در ته آب
1 رفتی تو ز بزم و نه همین نشئه ز می رفت تأثیر ز آواز دف و ناله نی رفت
2 من بیخود شوقم بره وعده چه دانم قاصد ز سر کوی تو کی آمد و کی رفت
1 گلی و گل رخی تا در چمن هست خروش بلبل و افغان من هست
2 دلم در سینه خون گشت و نگفتی که یعقوبی درین بیت الحزن هست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به