- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیا غم از بر آن یار غمگسار رسید دعا بسی و ثناهای بی شمار رسید
2 به نامه کرد مشرف مرا نگار به لطف جهان ز نامه و نامش به اعتبار رسید
3 از آن نوازش و الطاف بنده پرور او چه خرّمی به دل تنگ سوگوار رسید
4 صبا ببر تو پیامی ز من به سوی نگار که بس جفا به من خسته دل ز یار رسید
5 بیا و چاره ی درد دلم کن از سر لطف که جان به لب ز غم رویت ای نگار رسید
6 گل وصال تو را خلق گل فشان کردند مرا ز گلشن وصلت نصیب خار رسید
7 خبر به بلبل شوریده ده صبا زنهار که وقت بانگ تو و ناله هزار رسید
8 جواب دادم و گفتم به گل بگو باری که جان غمزده بر لب ز انتظار رسید
9 ز روزگار بگو تا که طرف بربندد بسی ملال که ما را ز روزگار رسید