- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیا که بی لب لعل تو، کار من، خام است ز عکس روی تو، آتش فتاده در جام است
2 مرا که چشم تو بخت است و بخت، در خواب است مرا که زلف تو، شام است و صبح، در شام است
3 دلم به مجلس عشقت، همیشه بر صدر است زبان به ذکر دهانت، مدام در کار است
4 طریق مصطبه، بر کعبه راجح، است مرا که این، به رغبت جان است و آن، به الزام است
5 درون صافی از اهل صلاح و زهد، مجوی که این نشانه رندان دردی آشام، است
6 مکن ملامت رندان، دگر به بدنامی که هرچه پیش تو ننگ است، نزد ما، نام، است
7 دلا تو طایر قدسی، درین خرابه مگر که نیست دانه و هرجا که میروی، دام است
8 محل حادثه است، این جهان، درو آرام مکن که مکمن ضغیم، نه جای آرام است
9 اگر چه آخر روز است و راه منزل، دور هنوز اگر قدمی مینهی، به هنگام است
10 برفت قافله عمر و میپزی، هوسی که رهروی و درین وقت، این هوس، خام است
11 رسید شام اجل، بر در سرای امل ولی چه سود سلمان هنوز، بر بام، است