سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

سلمان ساوجی
سلمان ساوجی

بیا که بی لب لعل تو، کار من، از سلمان ساوجی غزل 45

غزل 45 ام از 897 غزلیات

بیا که بی لب لعل تو، کار من، خام است

1 بیا که بی لب لعل تو، کار من، خام است ز عکس روی تو، آتش فتاده در جام است

2 مرا که چشم تو بخت است و بخت، در خواب است مرا که زلف تو، شام است و صبح، در شام است

3 دلم به مجلس عشقت، همیشه بر صدر است زبان به ذکر دهانت، مدام در کار است

4 طریق مصطبه، بر کعبه راجح، است مرا که این، به رغبت جان است و آن، به الزام است

5 درون صافی از اهل صلاح و زهد، مجوی که این نشانه رندان دردی آشام، است

6 مکن ملامت رندان، دگر به بدنامی که هرچه پیش تو ننگ است، نزد ما، نام، است

7 دلا تو طایر قدسی، درین خرابه مگر که نیست دانه و هرجا که می‌روی، دام است

8 محل حادثه است، این جهان، درو آرام مکن که مکمن ضغیم، نه جای آرام است

9 اگر چه آخر روز است و راه منزل، دور هنوز اگر قدمی می‌نهی، به هنگام است

10 برفت قافله عمر و می‌پزی، هوسی که رهروی و درین وقت، این هوس، خام است

11 رسید شام اجل، بر در سرای امل ولی چه سود سلمان هنوز، بر بام، است

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بیا که بی لب لعل تو، کار من، خام است

شاعر شعر بیا که بی لب لعل تو، کار من، خام است چه کسی است ؟

شاعر شعر بیا که بی لب لعل تو، کار من، خام است سلمان ساوجی می باشد.

شعر بیا که بی لب لعل تو، کار من، خام است در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر بیا که بی لب لعل تو، کار من، خام است چیست ؟

قالب شعر بیا که بی لب لعل تو، کار من، خام است غزل است

مضمون اصلی شعر بیا که بی لب لعل تو، کار من، خام است چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر