-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیا بر آستان خود ببین روی نیاز من بود کز یمن اقبالت قبول افتد نماز من
2 نخواهم چاره از کس گر چه صد بیچارگی دارم چوتو بیچاره ام خواهی که گردد چاره ساز من
3 همی رفت از جهان محمود غزنین زیر لب گویان که گر من مردم از غم جاودان بادا ایاز من
4 نمی گویم ز زلفت قصه جز شبها نهان با خود ز خط دلکشت بر روی روز افتاد راز من
5 نباشد در درازی عمر کس چون عمر من زینسان که هر تاری ز زلفت هست یک عمر دراز من
6 می آلوده پلاس میکده کردم لباس خود همین بس بر کتف دراعه دولت طراز من
7 بود کلک من از بحر حقیقت مستمد جامی منه گو معترض انگشت بر حرف مجاز من