جامی

جامی

جامی
جامی

بیا بر آستان خود ببین روی نیاز من از جامی غزل 400

غزل 400 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

بیا بر آستان خود ببین روی نیاز من

1 بیا بر آستان خود ببین روی نیاز من بود کز یمن اقبالت قبول افتد نماز من

2 نخواهم چاره از کس گر چه صد بیچارگی دارم چوتو بیچاره ام خواهی که گردد چاره ساز من

3 همی رفت از جهان محمود غزنین زیر لب گویان که گر من مردم از غم جاودان بادا ایاز من

4 نمی گویم ز زلفت قصه جز شبها نهان با خود ز خط دلکشت بر روی روز افتاد راز من

5 نباشد در درازی عمر کس چون عمر من زینسان که هر تاری ز زلفت هست یک عمر دراز من

6 می آلوده پلاس میکده کردم لباس خود همین بس بر کتف دراعه دولت طراز من

7 بود کلک من از بحر حقیقت مستمد جامی منه گو معترض انگشت بر حرف مجاز من

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بیا بر آستان خود ببین روی نیاز من

شاعر شعر بیا بر آستان خود ببین روی نیاز من چه کسی است ؟

شاعر شعر بیا بر آستان خود ببین روی نیاز من جامی می باشد.

شعر بیا بر آستان خود ببین روی نیاز من در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر بیا بر آستان خود ببین روی نیاز من چیست ؟

قالب شعر بیا بر آستان خود ببین روی نیاز من غزل است

مضمون اصلی شعر بیا بر آستان خود ببین روی نیاز من چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.