بیا که دل ز ورق حرف کینه از سلیم تهرانی غزل 291

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

بیا که دل ز ورق حرف کینه خواهی شست

1 بیا که دل ز ورق حرف کینه خواهی شست سرشک بی تو ز مژگان من سیاهی شست

2 حدیث کوثر آن لب به خضر رخصت نیست زبان اگرچه به صد آب همچو ماهی شست

3 سرشک دیده ی پیران نشان نومیدی ست به گریه دست ز خود شمع صبحگاهی شست

4 ز پاس رنگ حنا، دست خود نمی شویی به حیرتم که ز دنیا چگونه خواهی شست

5 سلیم پای غباری چو در میان آید نمی توان ز دل آن را به عذرخواهی شست

عکس نوشته
کامنت
comment