جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون
جهان ملک خاتون

بیا که بی تو ندارد از جهان ملک خاتون غزل 1259

غزل 1259 ام از 1809 غزلیات

بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9

1 بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی به هر جهت که نظر می کنم به هر بابی

2 به چشم شوخ تو سوگند می خورم شبها نیامدست به چشمم ز عشق تو خوابی

3 لب تو چشمه نوش است و من چنین تشنه به جان تشنه فروهل ز لعل خود آبی

4 سر دو زلف تو تاب دل من مسکین مده به زلف پر آشوب خویشتن تابی

5 که بیش از این نبرد دل ز مردم هوشیار چرا که بحر غمت [را] نبوده پایانی

6 شب دو زلف تو تاریک و ره نمی دانم مگر برآیدم از روی دوست مهتابی

7 مرا تو مردمک دیده ی جهان بینی که دیده سجده دو کس را دورن محرابی

8 به درد دل ز طبیبم طلب کردم مرا ز لعل تو فرمود جام جّلابی

9 جواب داد که در صبر کام می یابند به جان تو که مرا نیست بیش ازین تابی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی

شاعر شعر بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی چه کسی است ؟

شاعر شعر بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی جهان ملک خاتون می باشد.

شعر بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی چیست ؟

قالب شعر بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی غزل است

مضمون اصلی شعر بیا که بی تو ندارد دل من اسبابی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
جهان ملک خاتون

بیا که بی تو ندارد از جهان ملک خاتون غزل 1259

غزل 1259 ام از 1809 غزلیات
بنر