بیا که شد چمن از آب از ابن یمین فریومدی غزل 195

ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

بیا که شد چمن از آب ابرو آتش گل

1 بیا که شد چمن از آب ابرو آتش گل بلطف عارض ترکان عنبرین کاکل

2 عروس گل بچمن باز چهره برگی ساخت نوای پرده عشاق میزند بلبل

3 بباغ بلبل خوشگوی چون غزلخوان شد ز ذوق بلبله را قول شد همه قلقل

4 پری رخی که خط و زلف مشکبارش را ز خادمان سیاهند عنبر و سنبل

5 چمن خوشست ولی با بت سمن بوئی که پیش عارض او همچو خار باشد گل

6 شکر لبی که چو آهنگ جام باده کند ز شرم شکر میگونش آب گردد مل

7 مراست چشمه چشم از غمش چنانکه خیال ازو گذر نتواند مگر بزورق و پل

8 بدام حلقه زلفین او گرفتارم کبوتریست که بازش کشیده در چنگل

9 بخاک درگهش ابن یمین تولا کرد عزیز اگر نشود خوش بود ز جانان ذل

عکس نوشته
کامنت
comment