عراقی

عراقی

عراقی
عراقی

بیا، که بی‌تو به جان آمدم ز تنهایی از عراقی غزل 289

غزل 289 ام از 613 غزلیات

بیا، که بی‌تو به جان آمدم ز تنهایی

1 بیا، که بی‌تو به جان آمدم ز تنهایی نمانده صبر و مرا بیش ازین شکیبایی

2 بیا، که جان مرا بی‌تو نیست برگ حیات بیا، که چشم مرا بی‌تو نیست بینایی

3 بیا، که بی‌تو دلم راحتی نمی‌یابد بیا، که بی‌تو ندارد دو دیده بینایی

4 اگر جهان همه زیر و زبر شود ز غمت تو را چه غم؟ که تو خو کرده‌ای به تنهایی

5 حجاب روی تو هم روی توست در همه حال نهانی از همه عالم ز بسکه پیدایی

6 عروس حسن تو را هیچ درنمی‌یابد به گاه جلوه، مگر دیدهٔ تماشایی

7 ز بس که بر سر کوی تو ناله‌ها کردم بسوخت بر من مسکین دل تماشایی

8 ندیده روی تو، از عشق عالمی مرده یکی نماند، اگر خود جمال بنمایی

9 ز چهره پرده برانداز، تا سر اندازی روان فشاند بر روی تو ز شیدایی

10 به پرده در چه نشینی؟ چه باشد ار نفسی به پرسش دل بیچاره‌ای برون آیی!

11 نظر کنی به دل خستهٔ شکسته دلی مگر که رحمتت آید، برو ببخشایی

12 دل عراقی بیچاره آرزومند است امید بسته که: تا کی نقاب بگشایی؟

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بیا، که بی‌تو به جان آمدم ز تنهایی

شاعر شعر بیا، که بی‌تو به جان آمدم ز تنهایی چه کسی است ؟

شاعر شعر بیا، که بی‌تو به جان آمدم ز تنهایی عراقی می باشد.

شعر بیا، که بی‌تو به جان آمدم ز تنهایی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر بیا، که بی‌تو به جان آمدم ز تنهایی چیست ؟

قالب شعر بیا، که بی‌تو به جان آمدم ز تنهایی غزل است

مضمون اصلی شعر بیا، که بی‌تو به جان آمدم ز تنهایی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر