-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیا، تا بیدلان را زار بینی روان خستگان افکار بینی
2 تن درماندگان رنجور یابی دل بیچارگان بیمار بینی
3 به کوی عاشقان خود گذر کن که مشتاقان خود را زار بینی
4 میان خاک و خون افتاده حیران زهر جانب دو صد خونخوار بینی
5 بسا جان عزیز مستمندان که بر خاک در خود خوار بینی
6 یکی اندر دل زار ضعیفان نظر کن، تا غم و تیمار بینی
7 نبینی هیچ شادی در دل ما ولی اندوه و غم بسیار بینی
8 دلا، با این همه امید دربند که هم روزی رخ دلدار بینی
9 چو افتادی، عراقی، رو مگردان اگر خواهی که روی یار بینی