جامی

جامی

جامی
جامی

بیا که شاهد بستان ز رخ نقاب انداخت از جامی غزل 207

غزل 207 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

بیا که شاهد بستان ز رخ نقاب انداخت

1 بیا که شاهد بستان ز رخ نقاب انداخت نسیم در سر زلف بنفشه تاب انداخت

2 صبا شمیم گل و بوی یار گلرخ داد مرا و مرغ چمن را در اضطراب انداخت

3 پی نثار قدوم گل از شکوفه نسیم به صحن باغ درمهای سیم ناب انداخت

4 ز شبنم سحری غنچه بامداد پگاه گشاد پیرهن از هم بر آفتاب انداخت

5 توان بر ابر خروشنده طعنه زد به جنون ز سنگ ژاله که بر شیشه حباب انداخت

6 درون ساغر لاله چراست مشک آلود اگر نه مشک پی طیب در شراب انداخت

7 چکید نم ز هوا یا ز نظم تر جامی به گوش شاهد گل لؤلؤ خوشاب انداخت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بیا که شاهد بستان ز رخ نقاب انداخت

شاعر شعر بیا که شاهد بستان ز رخ نقاب انداخت چه کسی است ؟

شاعر شعر بیا که شاهد بستان ز رخ نقاب انداخت جامی می باشد.

شعر بیا که شاهد بستان ز رخ نقاب انداخت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر بیا که شاهد بستان ز رخ نقاب انداخت چیست ؟

قالب شعر بیا که شاهد بستان ز رخ نقاب انداخت غزل است

مضمون اصلی شعر بیا که شاهد بستان ز رخ نقاب انداخت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
ویدیویی