- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیا که صحبت مرغان بوستان گرم است شکفته شد گل و بازار باغبان گرم است
2 فریب چون گل رعنا نمی خورم ز بهار درین چمن که مرا پشت بر خزان گرم است
3 نفس چگونه زنم پیش او، چنین که مرا چو شعله از ته دل تا سر زبان گرم است
4 به رهگذار تو رحم است دادخواهان را که همچو برق، سمند ترا عنان گرم است
5 ز غارت چمن آمد نشان به مجلس تو گل چراغ تو در چشم بلبلان گرم است
6 چه زود رفت ز خاطر ترا نصیحت ما هنوز جای سخن بر سر زبان گرم است
7 برای سوختنم نغمه آتشی دارد که پشت چون دف مطرب مرا به آن گرم است
8 هما ز دور به من می کند نظربازی پس از وفات مرا بس که استخوان گرم است
9 به سرد و گرم جهان خاطرات چو راضی شد تمام عمر ترا آب سرد و نان گرم است
10 برون ز خانه مرو، وضع روزگار ببین چمن خنک شده و کنج آشیان گرم است
11 علاج خود مطلب از طبیب عشق ای دل تب تو گرم و دواهای این دکان گرم است
12 سلیم محفل عشق است این، که از مستان کسی نمانده و هنگامه همچنان گرم است