ساقی بیا که میکده را فتح باب شد از جامی غزل 338

ساقی بیا که میکده را فتح باب شد

1 ساقی بیا که میکده را فتح باب شد پر کن قدح که دور شه کامیاب شد

2 در ده شراب ناب که جان و دل حسود در بزم غم بر آتش حرمان کباب شد

3 از باده خوش برآ که به کف نیست غیر باد آن را که جام عیش تهی چون حباب شد

4 عمری دعای جاه و جلال تو گفته ایم منت خدای را که همه مستجاب شد

5 مه را فروغ عاریتی ناپدید گشت وقت طلوع کوکبه آفتاب شد

6 هر خانه طرب که بنا کرد مدعی سیلاب غم رسید و به یک دم خراب شد

7 جامی به گوش شاه رساندن نه حد ماست گر خود ز لطف نظم تو در خوشاب شد

عکس نوشته
کامنت
comment