ساقی بیا که قصر بقا در تزلزل است از جامی غزل 73

ساقی بیا که قصر بقا در تزلزل است

1 ساقی بیا که قصر بقا در تزلزل است درده شراب لعل چه جای تعلل است

2 گر دور جام می به تسلسل کشد رواست بررغم آن که منکر دور و تسلسل است

3 داری هوای میکده ترک سبب بگوی زاد طریق اهل ارادت توکل است

4 کردند شرح عشق حریفان ولی هنوز این سر سر به مهر محل تأمل است

5 آگاهی از کماهی حالات عاشقان باما جفای تو نه ز جهل از تجاهل است

6 صوفی که ذوق عشق تو می آردش به رقص مستیست کز سرایت می در تمایل است

7 جامی کند تحمل هر رنج و غم ولی در محنت فراق تو بس بی تحمل است

عکس نوشته
کامنت
comment