-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساقی بیا که موسم آب چو آتش است سرد است و می بموسم سرما درون خوش است
2 بی آب آتشین منشین خاصه موسمی کز باد تند عالم خاکی مشوش است
3 می ده بآن نگار که در نرد دلبری بر کعبتین حسن همه نقش او شش است
4 هر ناوکی که غمزه خونریز او زند بر جان عاشقانش گذر تیر آرش است
5 تیر و کمان و غمزه جادوی او نگر بس جان و دل بکوش که قربان ترکش است
6 یا رب چه موسمیست که از تیرگی ابر صبحش چو شام طره خوبان مهوش است
7 روی هوا ز کوکبه ابر تیره تن گوئی مگر گذرگه سیلاب سرکش است
8 ابن یمین چو عرصه میدان خاک دید کز ژاله چون سپهر نگون بر منقش است
9 شاید اگر بصورت تضمین ادا کند کامروز روز باده و خرگاه و آتش است