- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیا بیا، که نسیم بهار میگذرد بیا، که گل ز رخت شرمسار میگذرد
2 بیا، که وقت بهار است و موسم شادی مدار منتظرم، وقت کار میگذرد
3 ز راه لطف به صحرا خرام یک نفسی که عیش تازه کنم، چون بهار میگذرد
4 نسیم لطف تو از کوی میبرد هر دم غمی که بر دل این جان فگار میگذرد
5 ز جام وصل تو ناخورده جرعهای دل من ز بزم عیش تو در سر خمار میگذرد
6 سحرگهی که به کوی دلم گذر کردی به دیده گفت دلم: کان شکار میگذرد
7 چو دیده کرد نظر صدهزار عاشق دید که نعره میزد هر یک که: یار میگذرد
8 به گوش جان عراقی رسید آن زاری از آن ز کوی تو زار و نزار میگذرد