- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیا که ملک جمال تو را، زوال مباد به غیر طره، پریشانیی، بدو مرساد
2 ز حضرتت خبری، کان به صحت است قرین سحر گهان، به من آورد، دوش قاصد باد
3 نسیم « سلمه الله » اگر چه بود سقیم به من رسید و من خسته را، سلامت داد
4 مرا تو جان عزیزی و جان توست، عزیز هزار جان عزیزم، فدای جان تو باد
5 مزاج سر و تو را استقامتی است، تمام ز هیچ باد و هواییش، انحراف مباد
6 قد بلند تو از بهر جان درازی خویش بسی چو سرو سهی کرد بندگان، آزاد
7 از آنک جشم من از طلعت تو محجوب است چو اشک مردم چشم خودم، ز چشم افتاد
8 همی کند به دعاهای نیمه شب، یادت به پرسشی چه شود گر کنی، ز سلمان یاد