- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیا جانا که جانت را بمیرم وگر میرم به جان منّت پذیرم
2 اگر بر خاکم افتد سایه تو برآرم دست و دامانت بگیرم
3 دل از هجران به جان آمد که از جان گزیرم هست و از تو ناگزیرم
4 خلاص من مجویید ای رفیقان که من در قید مهر او اسیرم
5 نظر گفتند داری با فقیران من مسکین شیدا هم فقیرم
6 نمی آید به کویت ناله من که گوش چرخ کر گشت از نفیرم
7 اگر یک شب در آغوش من آیی بمیرم پیشت و هرگز نمیرم
8 به مردی پای دارم چون نشانه وگر خواهد زدن هردم به تیرم
9 همی ترسم جهان بر من سرآید به درد هجر و در حسرت بمیرم