بیا که با سر زلف تو کارها از انوری ابیوردی غزل 198

انوری ابیوردی

آثار انوری ابیوردی

انوری ابیوردی

بیا که با سر زلف تو کارها دارم

1 بیا که با سر زلف تو کارها دارم ز عشق روی تو در سر خمارها دارم

2 بیا که چون تو بیایی به وقت دیدن تو ز دیدگان قدمت را نثارها دارم

3 بیا که بی‌رخ گلرنگ و زلف گل بویت شکسته در دل و در دیده خارها دارم

4 بیا که در پس زانو ز چند روز فراق هزار ساله فزون انتظارها دارم

5 چو آمدی مرو از نزد من که در همه عمر به بوسه با لب لعلت شمارها دارم

6 نه جور بخت من و روزگار محنت تو ذخیره‌های بسی روزگارها دارم

7 مرا ز یاد مبر آن مبین که در رخ و چشم ز گوش و گردن تو یادگارها دارم

8 خطاست اینکه همی گویم این طمع نکنم که دست‌برد طمع چند بارها دارم

9 قرارهای مرا با تو رنگ و بویی نیست که با زمانهٔ اینها قرارها دارم

10 زکار خویش تعجب همی کنم یارب چو ناردان فروبسته کارها دارم

عکس نوشته
کامنت
comment