بیا که نوبت مستی عشق و شرب از نشاط اصفهانی غزل 32

نشاط اصفهانی

آثار نشاط اصفهانی

نشاط اصفهانی

بیا که نوبت مستی عشق و شرب مدام است

1 بیا که نوبت مستی عشق و شرب مدام است از آتشی نه زآبی که در صراحی و جام است

2 بدان شمایل دلکش اگر ببزم خرامد حدیث ناصح مشفق بیک نگاه تمام است

3 نوید وصل دلم میرسد ز عارض و زلفش که شب مصاحب روز است و صبح در بر شام است

4 بطاق میکده دیدم کتابه ای که: برندان غم و سرور جهان، مهر و کین خلق، حرام است

5 هنوز عاشق صادق نباشد آنکه شناسد عطا و منع و بداند عتاب و لطف کدام است

6 بدوزخ ار بردش عشق گو ببر که نسوزد اگر بسوزد از آتش بگو بسوز که خام است

7 شگفت آیدم از خواجه عیب باده که گفت این که خون خلق حلالست و آب تاک حرام است

8 مرا رواست اگر شیخ شهر عیب نماید کدام عیب بتر از قبول طبع عوام است

9 بیا نشاط مرادی طلب کنیم از این در سعادت دو جهان وقف این خجسته مقام است

عکس نوشته
کامنت
comment