بیا که عرصه میخانه از امیرعلیشیر نوایی غزل 79

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

بیا که عرصه میخانه عشرت آبادست

1 بیا که عرصه میخانه عشرت آبادست ز ساحتش خس اندوه رفته بر بادست

2 کتابه در عالیش این رقم کین در بآنکه از دو جهان رو نتافت نکشادست

3 ز تاق مرتفعش این صدا رسید به گوش «بیا که قصر امل سخت سست بنیادست »

4 به سوی مغبچه رندانش را خطاب که خیز «بیار باده که بنیاد عمر بر بادست »

5 سرور نغمه گرش اینکه داد عیش دهید به نقل و باده که کار زمانه بیدادست

6 سبو ز غلغل می کرده این ندا که بنوش قدح که دیر کهن را بسی چو تو یادست

7 به جلوه ز آئینه جام چهره مقصود که هست کشته باو چشم هر که افتادست

8 بدار ساقی ازان جام می که شد عمری کز اشتیاق ویم کار آه و فریادست

9 که مست گشته کنم ترک خویش چون فانی هرانکه مست خراب این چنین شد آبادست

عکس نوشته
کامنت
comment