1 رسید وقت سحر ساقیا بگردان کاس زمانه بر سر ما گو به خون بگردان آس
2 ز همنشین موافق طلب حصول حیات در سرای فرو بند بر عوامالناس
3 حذر ز صحبت جاهل که صفحهٔ کاغذ سیاهروی شد از همنشینی انقاس
4 اگرنه بر گل و سنبل گذر کند به بهار نسیم باد صبا کی شود مسیح انفاس
5 دکان عطر فروشان طلب در این بازار که بوی مشک نیاید ز خانهٔ کنّاس
6 برای ضبط اقالیم صبح غرّه مشو که بحر عشق فرو برد ازین بسی اجناس
7 ملوک اگرچه جهان را به تیغ ضبط کنند به عاقبت چه برند از جهان دو گز کرباس
دیدگاهها **