- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیا ای سرو ناز من روان تا در برت گیرم گهی دست تو را گیرم گهی در پای تو میرم
2 اگر کامم به ناکامی رسانی از شب وصلم به روز حشر برخیزم به حسرت دامنت گیرم
3 طبیب من چو دردم دید در دم گفت بیچاره دوای تو نمی دانم چو رفت از دست تدبیرم
4 جوابش ای دل دانا من نادان چنین دانم که در پای دل شیدا ز زلف اوست زنجیرم
5 کمان ابروانت چون مرا خم داد پشت دل مزن باری تو از غمزه به ناوکهای چون تیرم
6 اگر نور تجلّی را نمایی ور نهان داری مرا باری به نام تست بام و شام تکبیرم
7 دلم دانی که می داند بد و نیک جهان بسیار تو آخر چند بفریبی به تقریر و به تحریرم