بیا، بیا، که غریبیم و عاشقیم از قاسم انوار غزل 364

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

بیا، بیا، که غریبیم و عاشقیم و نزار

1 بیا، بیا، که غریبیم و عاشقیم و نزار بیا، بیا، که نداریم بی تو صبر و قرار

2 بیا، که بی تو ز افراط آرزومندی مرا دلیست درو صد هزار شعله نار

3 بداغ عشق تو دل را هزار عز و شرف ز جلوهای تو جان را هزار استظهار

4 بفرض آنکه جهان از قصور پاک شود محال صرف بود فیض غافر و غفار

5 مباش غره بگلگونه بهار، ای دل که در خزان نتوان یافتن گلی بر بار

6 طریق عقل مقلد، فغان دارا گیر حدیث عشق مشعبد، هزار دار و مدار

7 همیشه خاطر قاسم بورد و ذکر شماست برین حدیث گواهست عالم الاسرار

عکس نوشته
کامنت
comment