- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیا ای همچو گل رنگین تو را دامن به خون من یکی چون لاله با داغ توبیرون و درون من
2 ستون خانه آهم سوخت بگذر ای لب شیرین تماشا کردن فرهاد را بر بیستون من
3 نمی خواهم ز باده سرخرویی تا شد از لعلت حساب سیل اشک سرخ جام لاله گون من
4 فراهم کی شود کارم ز عقل و صبر و دین زینسان که سنگ انداخت در هنگامه ایشان جنون من
5 شدی طالع ز اوج حسن و از خود بی خودم کردی بدین دولت نشد جز حسن طالع رهنمون من
6 چنان بگداختم بی تو که گر از سرکشم خرقه توان راز درون را یک به یک خواند از برون من
7 چه حاصل گر فسون دوستی شد شعر من جامی چو هرگز در پریرویان نمیگیرد فسون من